تاثیر آستانه ای اقتصاد دیجیتال بر اقتصاد سایه در ایران
هدف: اقتصاد سایه یکی از پدیده های مهم اقتصادی است که با افزایش بدهی های دولت، به استفاده ناکارآمد از منابع جامعه، کاهش درآمدهای مالیاتی، افزایش نرخ بهره و افزایش تورم و بیکاری در اقتصاد منجر میشود. بنابراین بررسی عوامل موثر بر اقتصاد سایه از اهمیت بالایی برخوردار است. همزمان با توسعه و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، در دهه گذشته، اقتصاد دیجیتال به عنوان مکانیزم و ابزاری کارآمد برای کنترل و کاهش حجم معاملات در فضای غیررسمی مورد توجه سیاستگذاران حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات قرار گرفته است. از اینرو، بررسی ادبیات موضوع حاکی است اقتصاد دیجیتال نقش قابل توجهی در افزایش کارایی نوآوری و تحول صنعتی ایفا میکند، باعث افزایش کارایی تولید و ارتقای توسعه اقتصادی میشود. بنابراین، اقتصاد دیجیتال تأثیر مهمی بر اندازه اقتصاد سایه دارد.
برخی از مطالعات تاکید می کنند که مولفه های اقتصاد دیجیتال از جمله فناوری اطلاعات و ارتباطات به دلیل کاهش تراکنش های نقدی و افزایش بهره وری عوامل تولید منجر به کاهش اندازه اقتصاد سایه میشود. در مقابل، برخی مطالعات نشان میدهد که فناوری اطلاعات و ارتباطات با افزایش فرار مالیاتی و افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات بخش غیررسمی، اندازه اقتصاد سایه را افزایش میدهد. بنابراین، هیچ اتفاق نظری در مورد تأثیر مثبت یا منفی اقتصاد دیجیتال بر اقتصاد سایه وجود ندارد. بر این اساس، پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سوال است که اقتصاد دیجیتال چه تأثیری بر اقتصاد سایه در ایران دارد.
روش: هدف این مقاله بررسی تاثیر غیرخطی اقتصاد دیجیتال بر اقتصاد سایه در ایران از سال 1369 تا 1400 است. برای این منظور ابتدا شاخص اقتصاد دیجیتال بر اساس روش تحلیل مولفه های اصلی و با استفاده از متغیرهای اشتراک تلفن همراه، اشتراک تلفن ثابت و میزان استفاده از اینترنت استخراج شد. سپس برای اندازه گیری اثر تخمینی شاخص اقتصاد دیجیتال و سایر متغیرهای توضیحی، یعنی بار مالیاتی مستقیم، بیکاری، تورم، درجه باز بودن اقتصاد و سرمایه انسانی بر روی اندازه اقتصاد سایه از رویکرد رگرسیون آستانه استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند اندازه آستانه اقتصاد دیجیتال 7/6 درصد است. قبل از رسیدن به سطح آستانه، اقتصاد دیجیتال منجر به افزایش اندازه اقتصاد سایه میشود، اما پس از عبور از سطح آستانه، اقتصاد دیجیتال حجم اقتصاد سایه را کاهش می دهد. اقتصاد دیجیتال ابتدا با کاهش هزینه مبادلات تجاری به افزایش اندازه اقتصاد سایه منجر می شود. با این حال، توسعه بیشتر اقتصاد دیجیتال با افزایش توانایی دولت برای نظارت بر تراکنش های مالی، اندازه اقتصاد سایه را کاهش می دهد. همچنین سایر نتایج حاکی است که رشد اقتصادی و سرمایه انسانی تأثیر منفی و معناداری بر اقتصاد سایه دارند. در مقابل، متغیرهای مالیات مستقیم، بیکاری، تورم و باز بودن تجارت تأثیر مثبت و معناداری بر اقتصاد سایه دارند.
نتیجه گیری: رفتارغیرخطی اقتصاد دیجیتال نشان می دهد در رژیم پایین اقتصاد دیجیتال، اقتصاد دیجیتال به علت بهره گیری از پیشرفت های حوزه فناوری، کاهش هزینه مبادلات و تسهیل عرضه کالا و خدمات را در پی دارد که به افزایش ظرفیت تولید و حجم مبادلات بخش اقتصاد سایه منجر می گردد. اما در رژیم بالا اقتصاد دیجیتال، توسعه شتابان اقتصاد دیجیتال با ارائه فناوری های جدید، بهبود شیوه تولید کالا و خدمات، به افزایش توانایی بکارگیری فناوری و بهبود دسترسی افراد به اطلاعات منجر میشود که افزایش تولید کالا و خدمات را به همراه دارد.
از آنجا که توانایی بنگاه های فعال در بخش رسمی برای بکارگیری فناوری در فرآیند تولید بیشتر از بنگاه های فعال در بخش غیررسمی اقتصاد میباشد، لذا، اقتصاد دیجیتال از طریق افزایش بهره وری تولید در بخش رسمی و بهبود نظارت دولت بر مبادلات بخش غیر رسمی، حجم فعالیت بخش رسمی را افزایش و اندازه اقتصاد سایه را کاهش می دهد. با توجه به تاثیر منفی اقتصاد سایه بر بخش زیرزمینی ایران، پیشنهاد میشود دولت با توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، ارتقای بهره وری در ارائه خدمات عمومی، هزینه دسترسی بنگاه های اقتصادی به فناوری های دیجیتال و نظارت را کاهش دهد. از فرار مالیاتی جلوگیری کند، کارایی تولید بخش رسمی اقتصاد را افزایش دهد و اندازه اقتصاد سایه را کاهش دهد.
نویسندگان:
رضا معبودی - یعقوب نوروزی - سید پرویز جلیلی کامجو
